کورش عرفانی – ۱۰ مرداد ۱۳۹۷
تحریم های گســترده ای که از ســوی آمریکا اقتصاد ایــران را هدف قــرار داده اند می رود که ســاختارهای نظــام جمهوری اســلامی را در بحــران هــای شدید فروبرده و زمینه را برای از هم پاشــی رژیم فراهم سازد. اعتراضــات داخلی مــردم جان بــه لب آمــده ســایه ی ترس و وحشت را بر سر رهبران نظام حاکم ســاخته اســت. نوعی از فضای ترس و پریشانی از رأس تا ذیل رژیم را فرا گرفته است و به همین دلیل در یک واکنش عصبــی، مقامــات حکومتــی زبان تهدید و موضوعاتی مانند بســتن تنگه ی هرمز را پیشه کرده اند.
از آن ســوی، مقامــات دولــت آمریکا و به ویژه رئیس جمهور ایــن کشــور دانلد ترامــپ، در پاســخ گویی به این تهدیدها، وارد یک تنش زایی دیپلماتیک تنــد شــده انــد کــه، بــه گفته ی بســیاری از کارشناســان و ناظران، می تواند منجر به آغاز یک جنگ تمام عیار در منطقه ی خلیج فارس شــود. جنگی که به دلیــل نابرابــری نیروها و لجســتیک آن بــدون شــک بــا ویرانی کامل ایــران و آوارگی میلیون ها و مرگ هزاران هزار نفر توأم خواهد شد.
در این میان فرصت کمی باقی مانــده تا بتوان از ســناریوهای ســیاهی مانند احتمال جنگ جلوگیری کرد. اما همان طور که معروف و آشناست: «جلوی ضرر را هر موقع بگیریم منفعت است».
پرسشی که در این میان مطرح مــی شــود این اســت کــه راه جلوگیری از ضرر چیست؟ چه راهکاری هست که می تواند در یک بازه ی زمانی مناســب کشور ما را از این وضعیت اسف بار بیــرون آورد و امکانی تازه را در پیش راه آن قرار دهد؟
در جستجوی راهکار:
در ایــن زمینــه تــلاش هــای زیــادی شــده و می شــود، اما تاکنون چنــدان نتیجه بخش نبوده است.
بــه نظــر می رســد که یکــی از دلایــل عــدم موفقیــت در این بوده که اغلب تلاش ها به طور عمده در حد حرف و ایده باقی مانده و فرصت تبدیل شدن به یک طرح اجرایی را پیدا نکرده است.
به همین خاطــر، برای خروج از بن بست کشــورمان باید به ســمت یک راه حــل عمل گرا برویم. در ایــن راســتا نگارنده چندی پیــش ایــده ی «جمهوری دوم ایران» را ارائه داد.
ایــن ایــده با الهــام از مدلی که در تاریــخ سیاســی فرانســه و برخــی دیگــر از کشــورهای دارای دمکراســی شکل گرفته اســت، پیشــنهاد می دهد که در یــک حرکت ســازمان یافته بتوانیــم از رژیــم کنونــی خلع قــدرت کنیم، پرونــده ی آن را به عنوان «جمهوری اول» در تاریخ سیاسی معاصر کشورمان ببندیم و سپس، در یک فرآیند برنامــه ریزی شــده و مدیریت شــده، به سوی یک جمهوری دمکراتیــک و لائیک به عنوان «جمهوری دوم ایران» حرکت کنیم.
بدیهــی اســت کــه پیشــنهاد «جمهوری دوم ایران» نیز در نگاه نخست به طور صرف یک ایده به نظر می رســد، اما مهم این اســت که ایــن یک ایده ی تعریف شــده، چارچوب بندی شده و مسیرساز است.
به عبارت دیگــر، با اتکاء به آن مــی توانیم یــک نقشــه ی راه استراتژیک را ترسیم کنیم و با برنامه ریــزی عملی و مدیریت تخصصی آن را متحقق سازیم. از همین روی نیز شــانس این پیشــنهاد این اســت کــه یک دستورالعمل مشخص و قابل اجرا را در مقابل ما می گذارد.
نقشه ی راه:
ایده ی «جمهوری دوم ایران» بر این مبناســت کــه ما نیازی به برهم زدن کل ساختارهای جامعه نداریم، که بخواهد بی نظمی و تــرس و هراس ایجاد کنــد، بلکه نیاز بــه یک تغییر سیاســی هدفمند داریم که آن هم به طور مشخص یعنی کنار زدن رژیــم کنونــی و مدیریــتِ روندی که، با برگزاری انتخابات لازم، سبب روی کار آمدن یک رژیم دمکراتیک منتخب مردم شود.
این که این ایده شــانس تحقق و موفقیت داشته باشد بستگی مســتقیم دارد به عقــل و اراده ی ما ایرانیان. یعنی چهل سال پــس از وارد شــدن یــک ضربه ی تاریخــی بی مانند به اعتماد ملی مــا بتوانیم خــود را از قید و بند تــرس و بی باوری بیرون بکشیم و این بار جدی، مصمم و قدرتمنــد بــه پــای این طرح بیاییم. طرحــی که جزئیات آن در ایــن مختصر نمــی گنجد، اما کار قابل توجهی روی جنبه ی نظری آن انجام شــده است و برای پیاده شــدن به ویژه نیاز دارد به همت عمل گرای بخشی از ما ایرانیان؛ این که بیاییم و در اجرای این طرح مشارکت کنیم تا آن را به سرانجام برسانیم.
تبدیل ایده به پروژه:
یادآور می شویم که هر ایده ای برای آن کــه واقعیت بیرونی را تغییــر دهد باید به یــک پروژه تبدیل شــود. پروژه، بر اساس تعریف علم مدیریت، نقشه ی مرحله به مرحله ی اجرای یک طرح برنامه ریزی شده است.
«جمهــوری دوم ایــران» ایده ای اســت که دارد به یک پروژه تبدیل می شــود. یعنی مراحل جزئی و خرد آن هر روز بیشتر و بیشتر نوشته و در قالب طرح در مــی آید. تــا این جــای کار مشکل نیســت. بخش دشوار کار از زمانی است که این پروژه آماده است و باید که اجرا شود. برای این منظورمثل هر پروژه ی دیگری، این جــا نیاز داریم به نیروی انسانی ماهر و منابع مالی و مــادی کافی. با ترکیب ایــن دو عنصر نیرویی و مادی اســت که هر پــروژه ی بزرگی در بســتر مناســب خود پیاده شــده و تولد می یابد. پروژه ی «جمهــوری دوم ایــران» نیــز از این امر مســتثنی نیست. به عبــارت دیگر، اگر مــا ایرانیان علاقمند به یک تغییرسیاسی دمکراتیــک بتوانیــم ایــن دو ضــرورت را بــرای آن فراهــم کنیــم، بدون تردیــد طرح می تواند اجرا شــود و کشورمان را نجات دهد.
ایرانیان باورمند:
مــا در این مقطــع نیــاز داریم بــه انســان هایــی باورمند، به ایرانیانــی کــه از یک ســو خود بــاوری دارند و از ســوی دیگر عاشق ایرانی آزاد و آباد هستند. اگــر بتوانیم به انــدازه ی کافی چنیــن هموطنانــی را گردهم آوریم تردید نداشــته باشیم که موفق و کامیاب خواهیم بود: این رژیم استبدادی را از قدرت پایین می کشیم، دوران سخت گذار را به خوبی مدیریت کرده و شــرایط را برای استقرار یک دمکراسی لائیک در ایران مهیا خواهیم کرد. نگارنده از همه ایرانیان خردگرا و اهل عمل مــی خواهد که به این پــروژه بپیوندند تا دســت در دست هم بتوانیم گام های ایــن راه را یکی بعــد از دیگری طــی کنیم و ایرانمان را از شــر اســتبداد ســیاه مذهبی فعلی آزاد ساخته و به سوی بازسازی کشور و ساختن یک دمکراسی لائیک و پایــدار حرکت کنیم؛ یک ایران پیشرفته که مردمش در رفاه و صلح و آزادی خواهند زیست. این گوی و این میدان.
سپاس از دکتر عزیز ومهندس مهربان هرچند این سپاس در مقابل عظمت کار شما کوچک است ولی از یک آموزگار است لطفن بپزیرید. علیرضا .کرمانشاه