فراگیریِ جبهه با چه بهائی؟


آریو مانیا – ۱۰ فوریه ۲۰۱۹

آیا فراگیرتر شدن جبهه به بهای کنار گذاشتن هدف استراتژیک آن روشی درست و پسندیده است؟ 
انگیزه ی نیرومند برای برپا ساختن جبهه ای از نیروهای سیاسیِ دوستدارِ دموکراسی همانا دست یازی به هدف های استراتژیک است. هدفِ استراتژیکِ جبهه فراگیرتر شدنِ هر چه بیشترِ جبهه نیست. تنها جبهه ای از نیروهای سیاسی که از رهگذرِ براندازی به بنیانگذاری دموکراسی و لائیسیته باور دارند، می تواند جبهه ای راستین باشد. بنا بر این گسترش و فراگیری جبهه بخودیِ خود از ارزشی گوهری و ذاتی برخوردار نیست و ارزشِ آن در پیوند با هدفِ استراژیکِ جبهه آشکار می گردد.
یکی از پرسش ها ئی که بیشتر از سوی نیروهای دوستدارِ رضا پهلوی در برابر برپائی جبهه ی جمهوری دمکراتیک و لائیک می شود، همین است. اینکه شما که نمی خواهید فراگیرتر باشید و با پهلوی چی ها همکاریِ جبهه ای داشته باشید پس دموکراتیک نیستید و گرایشِ سکتاریستی دارید و از این دست چیزها. 
جبهه ی جمهوریِ نوینِ دموکراتیک و لائیک به فرنود(دلیل) ارزشِ فرازینِ هدف های استراتژیکِ خود و پشتیبانی از آنها که همانا سه بنیانِ(اصل) جمهوری، دموکراسی و لائیسته است نمی تواند با هر نیروی سیاسی به همکاریِ جبهه ای بپردازد. هم در دو بنیانِ جمهوری و دموکراسی که چگونگیِ چرخشِ قدرتِ سیاسی در لایه های گوناگون و گسترده ی جامعه را رقم می زند و هم در بنیانِ لائیسیته که به جدائیِ دو نهادِ دین و سیاست از سوئی و پشتیبانیِ حقوقی از آزادیهای مذهبی و برابریِ حقوقی آنها از سوی دیگر و چگونگیِ این جدائی را رقم می زند. 
جمهوری تنها دیسه ی (شکل) ساختارِ اقتدارِ سیاسی نیست و خویشکاریِ درونی و پیوندی ارگانیک با دموکراسی دارد. همه ی سخنِ جمهوری انتخابی،پاسخگو و زمانمند بودنِ همه ی نهادهای اداره ی سیاسیِ کشور است. دوستدارانِ پادشاهی به نهادی نمادین که نه انتخابی، نه پاسخگو و نه زمانمند است و هیچ انگیزه ی وجودی و خویشکارانه ای در ساختارِ دموکراسی ندارد، باور دارند. 
پیشینه ی تاریخیِ آنها که پادشاهانِ پهلوی بودند نشان دادند که به چرخشِ دموکراتیکِ قدرتِ سیاسی نه تنها باور نداشتند که با همه ی نیرو از پدیداری و پیشرفت چنین فراروندی بازداری می کردند. دموکراسی که بنیانِ بنیادیِن در آماجِ راهبردیِ (هدف های استراتژیک ِ) جبهه است خود سنجه ای است برای جمهوری و لائیسیته . این هر سه بنیان در آماجِ راهبردیِ جبهه، بگردهای هم افزا(مفاهیمی انضمامی) هستند و پیوندی ساختاری با هم دارند. دموکراسی و ویژه گی های همراهش و ارزش های جهان گسترش را نمی توان به گونه ی یلخی و یا به دلخواه چمید(معنی کرد) و از آن چمارِ(معانی) بیشمار، گوناگون و ناپرسونی(غیر دقیق) را در سپهرِ سیاسی بن افگند. برای نمونه از آزادیِ رسانه ها، آزادی سازمانیابیِ سیاسی و دستگاه خودآئینِ(مستقل) دادگستری و نهادِ پارلمان همچون برترین نهادِ قانونگذاری و سیاسیگذاریهایِ کشور و دولت که انتخابی، پاسخگو و زمانمند هستند اگر سخن بگوئیم، آنگاه می توان دریافت که آیا هر کس که خود را دوستدار دموکراسی می داند، براستی دموکرات هست یا اینکه خزفِ دیگری است در آشفته بازار دموکراسی خواهی. امروز در سپهرِ سیاسی ایران هیچ دیدگاه سیاسی که از گونه ای دیکتاتوری پدافند و پشتیبانی کند یا پدیدار نیست و یا بسیار اندک است. بنا بر این به همین سادگی نیست و دشواری های همکاری نمایان تر می شود.
 

آرشیو

۱ Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *