کنفرانس ورشو و چلبی هایِ امیدوار ایرانی!؟


امیر حسین لادن – ۶ اسفند ۹۷

برنامه یِ دولت ترامپ، جنگ طلبان آمریکا، و تندروهای اسرائیل، از بر پائیِ کنفرانس ورشو، از یکسو توانمندی مثلث اسرائیل-آمریکا و کشورهای سنّی بود؛ و از سوی دیگر، تشکیل جبهه ی مشترکی با مشروعیت بین المللی، برای مقابله با جمهوری اسلامی بود.

بازیگران اصلی پشت پرده ی این کنفرانس بغیر از صنایع نظامی آمریکا (۱)، جنگ طلبان در دولت ترامپ، لابی اسرائیل در آمریکا؛ نتنیاهو و حزب لیکود، شیخ محمد بن سلمان (ولیعهد عربستان) و چند امیرنشین دیگر بودند.

اعلام بر پائی کنفرانس ورشو از طرف دولت ترامپ و دعوت از کشورها، آنقدر با سردی و بی علاقگی روبرو شد، که آمریکا مجبور شد عنوان کنفرانس: “مقابله با ایران” را، با “مقابله با تروریست، و صلح و امنیت خاورمیانه”، تغییر بدهد. با این حال، نه تنها نیمی از کشورهای جهان، حاضر به شرکت در کنفرانس نشدند، بلکه اکثریت کشورهایِ شرکت کننده، برای کم ارزش نشان دادنِ آن از فرستادن مقامات عالیرتبه، خودداری کردند.

سردی و بی علاقگی برای شرکت در جلسه، بخاطر جمهوری اسلامی و یا مقابله با ایران نبود، بلکه عکس العملی بود به دولت یک بُعدی و خودکامه ی آمریکا و شخص ترامپ!؟ نوشتار مشترک هایکو ماس، وزیرامور خارجه ی آلمان و ژان ایو لِدریان، وزیر امور خارجه فرانسه تأئید این ادعا می باشد: “روابط چند جانبه بین کشورها، از پایان جنگ دوم جهانی تا بامروز، هیچگاه در چنین موقعیت خطرناک و بس اضطراری قرار نداشته است. رابطه ی چند جانبه که ضامن صلح و امنیت و شکوفائی جامعه ی بین المللی است، مورد نظر و اجرای عمومی قرار ندارد!؟ … باید امیدوار بود که کنفرانس همه جانبه ی مونیخ بتواند در این راه کارساز باشد.”

هدفِ بر پا کنندگان کنفرانس ورشو، زمینه سازی و آماده ساختن جوّ لازم برای حمله ی احتمالیِ نظامی به ایران، برای نابودی ساختارهای چارچوبی، و تضعیف قدرت دفاعی کشور بود. سه مهره ی تشکیل دهنده ی تلاش برای جنگ با ایران:

نخست، “محافظه کاران جدید” (نتوکنسرواتیوها) که بر این باورند، “تنها” با نابودی حکومت هایِ خاورمیانه و تعیین مرزهایِ جدید، مشکل خاورمیانه را می توان حل کرد. هدفشان، تغییر حکومت ها و تعیین مرزها، طبق نظر و برنامه ی “پروژه ی قرن جدید آمریکا” است.

مهره دوم، اسرائیل است که آمریکا را در موقعیتی قرار داده که کورکورانه سیاستِ خاورمیانه ی اسرائیل را دنبال می کند. اسرائیل نیاز دارد که کشورهای خاورمیانه را، همواره مشغول یکدیگر نگهدارد تا هیچوقت فرصت و امکان تشکیل جبهه ی متحدی در مقابل اسرائیل را نداشته باشند.

مهره سوم، مسابقه ی قدرت و نفوذ بین ایران و عربستان و شرکایِ شیخ نشینِ خلیج فارس و دریای عمان می باشد. برنامه ی کشورهایِ عربی تزلزل و انزوای هر چه بیشتر و ژرف تر ایران است. شوربختانه، جمهوری اسلامی، فرصت بسیار مناسبی برای این سه مهره بوجود آورده و میهنمان را در خطر جنگ و فروپاشی قرار داده است.

هدف جنبی آمریکا و بویژه اسرائیل، چلبی سازی است! چلبی سازی؟

احمد چلبی یک عراقی جاه طلب و مانند پدر و پدر بزرگِ دلالش، اهل معامله و زد و بند بود. او طی دورانی که در بیروت زندگی میکرد، داوطلبانه با سرویس اطلاعاتی آمریکا و انگلیس تماس بر قرار کرد و خود را در اختیار آنان گذاشت. چلبی، پیش از یورش نظامی آمریکا به عراق، مدتها در تلاش بود که عراق را در معرض یورش نظامی آمریکا و اسرائیل قرار دهد. مانند برخی از آپوزیسیون گمراه و جاه طلب ایرانی، که امروز دنبال حمله ی نظامی اسرائیل و آمریکا به میهنشان هستند.

چلبی، بالاخره توانست با در دست داشتن یک مشت اطلاعات ساختگی، با کمک موساد، و همکاری لابی اسرائیل در آمریکا، خودی نشان بدهد. ریچارد پرل (رهبر محافظه کاران جدید)، چلبی را زیر بال نئوکنسرواتیوها گرفت و مشغول ترفیع و ترویج او به عنوان رهبر کنگره ی ملی عراق شد. پرل، بمرور توانست چلبی را به عنوان رهبر مورد تأئید آپوریسیونِ ضد صدام علم کند. ریچارد پرل و همکارانش آنقدر با بوق و کرنا چلبی را مطرح کردند، تا او را هم به خورد مردم آمریکا دادند و هم به عراقی ها تحمیل نمودند!؟

احمد چلبی در مقابل به موساد تعهد کرد که پس از رسیدن به قدرت، یک خط لوله ی نفت به اسرائیل خواهد داد؛ و بنا به خواست اسرائیل، خط قدیمی نفت موصل – هایفا را دوباره سازی خواهد کرد. سازمانِ دست راستیِ قرن جدید آمریکا و یارانش: دیک چینی (معاون ردیس جمهور)، پال ولفوویتز (معاون وزیر) و مسئول پروژه ی نابودی عراق، دانالد رامزفیلد (وزیر دفاع)، الیت آبرامز (شورای امنیت) و همان کسی که امروز از طرف آمریکا مأمور کودتا در ونزوئلاست، داگلاس فایت و چند تن دیگر مسئولان اصلی و مأموران نابودیِ ساخته هایِ عراق بودند. (۲)

پال برمر که از طرف جرج بوش مسئول غیر نظامی کشور عراق شده بود، از طرف موساد، مأمور نابودی ارتش عراق شد. او بدون اطلاع سی آی اِ، و بدون مشورت با فرماندهان ارتش آمریکا، دستور متلاشی کردن ارتش عراق را صادر کرد؛ و آنان را در مقابل کار انجام شده، قرار داد و دست آمریکا را در حنا گذاشت!؟ اسرائیل توانست بدون ریختن یک قطره خون اسرائیلی، و هزینه ی یک دلار، ارتش عراق را نابود کند و صدام را از میان بردارد! (۳)

هدفِ چلبی از حمله ی نظامی به عراق، از میان برداشتن صدام و جایگزینی او بود. او با تمام زرنگی و توهم آکاه بودن، شخصی کم دان و گمراه بود. مانند آن بخش از آپوزیسیون گمراه و جاه طلب ایرانی که دنبال حمله ی نظامی به ایران هستند، و نمی دانند که یورش نظامی یعنی نابودی و فروپاشی؛ نا امنی و هرج و مرج؛ و در نهایت کشوری تکه پاره و آسیب پذیر. کشورهای بیگانه نیز “تنها” به دنبال منافع خودشان هستند: لهستان، آمریکا، اسرائیل و عربستان، هر کدام هدف خودشان را دارند.

دولت لهستان در مقایسه با آمریکا و اسرائیل، نقشی در هدایت و دستور کار کنفرانس نداشت؛ و تمام تلاش و سرمایه گذاری اش به این امید است که حضور نیروهای آمریکایی در کشورش را دائمی کند، تا سپری باشد در مقابل روسیه، دشمن دیرینه اش.

آمریکا امیدوار بود که متفقین اروپائی اش با او در کنفرانس ورشو اگر همراه نیستند، حد اقل حضور داشته باشند و در مقابلش نایستند. مایک پنس، معاون ترامپ، گله مند بود که چرا متحدان اروپایی در تلاش هستند که برجام و تحریم را دور بزنند.

اسرائیل می خواست رابطه نزدیک تر و تنگاتنگی با برخی از کشورهای عربی منطقه برای مقابله با دشمن مشترکشان، ایران، داشته باشد. نتنیاهو موفق شد تمرکز را از روی مساله ی مناطق اشغالی و سیستم آپارتاید با فلسطین بردارد و روی ایران متمرکز کند.

عربستان با اتکا به رابطه اش با اسرائیل و آمریکا، دنبال تثبیت موقعیت بهتر و قرار گرفتن در موضع قدرت بود.

چلبی پس از نابودی عراق و برکناری صدام، یک عامل دست نشانده ی آمریکا و مأمور موساد بود.

هدفِ آپوزیسیونی که در کنار کنفرانس ورشو جمع شده بودند و پشت آمریکا و اسرائیل و شرکا، سینه می زدند، ربطی به گرفتاری های هم میهنانمان در ایران و مشکلات کشورمان ندارد!؟ بلکه این اشخاص فرصت طلب که برای کسب مقام و مطرح بودن، حاضرند همه چیز را فدا کنند، گمراهانی که تنها به دنبال منافع و مقاصد خودشان هستند، و امیدوار بودند که مورد توجه اربابانِ جنگ طلبشان واقع شوند و به مقام احمد چلبی ایرانی برسند!؟

در اینکه رژیم فقاهتی باید براندازی شود، کوچکترین تردیدی نباید داشت، ولی نه بوسیله ی بیگانگان، نه با جنگ و نابودی ایران؛ و نه بوسیله ی جاه طلبانِ گمراهِ دست نشانده و سرسپرده!؟ رهائی مردم و نجات ایران، در جنگ و تخریب و وابستگی به بیگانگان نیست! هر ایرانیِ با شرف و میهن دوست، میخواهد ایران از چنگال جهلِ و خرافات رها شود. ولی این وظیفه ی خودمان و نهایتاً بدستِ ملت ایران باید انجام گیرد.

نیاز به چلبی هایِ ایرانی و رهبران وابسته و قهرمانان ساختگی نداریم. بلکه رهائی مردممان و نجات میهنمان، در بر پائیِ یک حکومت مردمسالار است. یکِ جمهوریِ دموکراتیک ایرانی.

جمهوری یعنی تنها خواست مردم، پایه و اساس قانونمندی دولت می باشد؛ نه از سوی خدا و نه از طرف بیگانگان.

دموکراتیک یعنی “حکومت از مردم، بوسیله ی مردم و برا ی مردم” یعنی فلسفه ی آبراهام لینکلن.

واژه ی ایران در اینجا دو دلیل دارد: نخست، این جمهوریِ دموکراتیک باید در چارچوب فرهنگ مان باشد، نه در ضدیت با آن و یا برای کمرنگ کردنش. مانند رژیم فقاهتی که با فرهنگ ایرانی و زبان فارسی از آغاز، در ستیز بوده است. دوم، واژه ی ایران، یعنی هر وجب از خاک ایران، یعنی تمامیت ارضی کشور و پاسخِ نه، به جدائی خواهان و به تجزیه طلبان.

برای رهائی و نجات، باید یک جبهه ی مشترک گِرد برنامه ی جایگزینی و دولت موقت گذار تشکیل بدهیم. طی دوران گذار، یک شورایِ رهبری، می تواند برنامه ی جایگزینی را گام به گام به پیش ببرد

تا مردم این آمادگی را داشته باشند و بتوانند سیستم حکومتی و رئیس جمهور مورد تأئید خودشون را انتخاب کنند.

امیرحسین لادن

ahladan@outlook.com

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(۱) The Sorrows of Empire, Chalmers Johnson

صنایع نظامی آمریکا بزرگترین تولید کننده ی تسلیحات در جهان؛ بزرگترین کارفرما با بیشترین تعداد کارمند و متخصص؛ عظیم ترین سیستم اطلاعاتی و امنیتی در جهان؛ همراه با گسترده ترین سازمانهای پژوهشی و نوآوری؛ می باشد. دولتی است در دولت، یک اژدها چند سر که قابل کنترل نیست!

(۲) The Israel Lobby, Mearsheimer and Walt

نقش اسرائیل، لابی اسرائیل و نئوکنسرواتیوهای آمریکا بسیار اساسی بود، بدون شرکت و نفوذ آنها، جنگ با عراق صورت نمی گرفت.

(۳) My year in Iraq, Paul Bremer

پال برمر از طرف اسرائیل مأمور بود که ارتش عراق را نابود کند. دومین دستور او در عراق، نابودی ارتش بود. تنها شریک جرمش داگلاس فایت می باشد که یک جاسوس اسرائیلی است، که حتی یک بار برای کار در دستگاههای دولتی در آمریکا ممنوع شده بود. ولی دوباره پس از انتخاب جرج بوش، از طرف نئو کنسرواتیوها و طرفداران اسرائیل به کار گمارده شد.

آرشیو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *