ضرورت ضد قدرت در جمهوریت – کورش عرفانی


کورش عرفانی – ۲۷ آذر ۹۷

دمکراسی یا همان مردم سالاری زمانی از اصالت و قدرت برخوردارست که از عنصر «ضد قدرت» برخوردار باشد. ضد قدرت نهادهایی هستند که از طرف شهروندان ساخته می شوند و کارشان، نظارت بر دستگاه حاکمه و دخالت فعال برای برخورد با کج روی های نهادهای حکومتی است. در نبود ضد قدرت، که خصلت اجتماعی دارد، دمکراسی از محتوا خالی شده و به یک پوسته ی درون تهی تبدیل می شود. دمکراسی شکل نیست، محتواست.

در واقع امر باید گفت که دمکراسی فقط چرخش قدرت نیست، مسئولیت در مقابل قدرت است. یعنی علاوه بر این که قدرت باید در بین نیروهای سیاسی مورد قبول مردم و بر اساس شایستگی آنها دست به دست شود، در عین حال هر نیروی سیاسی باید، در زمانی که اختیارات حکومتی را در دست دارد، به مردم حساب پس دهد. ضعف ضد قدرت یعنی فراهم کردن شرایط برای کسب قدرت بدون مسئولیت و سوء استفاده ی ابزاری از آن.

وضعیت دمکراسی های سنتی:

کم نیستند امروز دمکراسی های سنتی غربی که به دلیل نبود ضد قدرت ارزش و اصالت خود را از دست داده اند و به محملی برای قدرت طلبان و سیاستمداران حرفه ای تبدیل شده اند تا هر چهار سال یک بار دستگاه حکومتی را به رقیب خود پاس بدهند و بعد از چهار سال آن را دوباره تحویل بگیرند و سپس به پیشبرد سیاست های ضد مردمی خود ادامه دهند. این امر به ویژه به این خاطر رواج یافته که به واسطه ی نابرابری طبقاتی ثروت زیادی در دست طبقه ی ثروتمند انباشته شده و آنها می توانند با تامین مالی این یا آن جریان سیاسی آن را به قدرت رسانده و از آن حداکثر بهره برداری را برای منافع طبقاتی خویش ببرند.

در واقع بسیاری از احزاب سیاسی در دمکراسی های غربی به «شرکت های سیاسی» تبدیل شده اند که با سرمایه ی ثروتمندان قدرت سیاسی را به چنگ می آورند و به پشتیبانان مالی خود خدمت می کنند. آنها به مثابه شرکت های خدماتی سیاسی استخدام می شوند، در انتخابات شرکت می کنند، شعارهای قشنگ و فریبنده برای مردم می دهند، رای آنها را می گیرند و پس از کسب قدرت، در جهت تامین منافع اربابان سرمایه گذار خود، مردم را تحت فشار می گذارند، مالیات بیشتر از آنان می گیرند، به  فقر می کشند و آماده می شوند که به دلیل نفرت مردم، قدرت را به یک شرکت خدمات سیاسی دیگر، یا همان حزب رقیب، واگذار کنند، تا چهار یا هشت سال دیگر. این یک روند روتین شده که بسیاری از دمکراسی های غربی را به یک ظرف بی مظروف تبدیل کرده است.

آینده ی سیاسی ایران:

در کشور ما نیز این امر، برای فردای دمکراسی ایران مطرح است؛ این درست است که هنوز حتی آن دمکراسی نیم بند را هم در کشورمان نداریم، اما حداقل آگاهیم که، اگر از حالا به فکر نباشیم، قرار است چه نوع دمکراسی داشته باشیم. به همین خاطر باید از همین حالا به فکر بود تا جمهوری آینده ی ایران، یک جمهوری دمکراتیک به معنای واقعی کلمه باشد. یک دمکراسی سالم، یعنی برخوردار از عنصر مهم و حیاتی «ضد قدرت».

بناساختن و زنده نگه داشتن ضد قدرت اما کار شهروندان است. هیچ حزب سیاسی ممکن است داوطلبانه به روند شکل گیری ضد قدرت کمک نکند، چرا که فلسفه ی وجودی حزب در کسب قدرت است. ما به عنوان بخشی از کنشگران سیاسی ایرانی خواستیم این سنت را بشکنیم. به همین خاطر، سال ها پیش، وقتی سازمان خودرهاگران را تاسیس کردیم، هدف خود را تقویت قدرت اجتماعی از طریق تشکیل و تقویت عنصر ضد قدرت دانستیم. پس از سال ها فعالیت در این زمینه، هنگامی که آن سازمان را به حزب ایران آباد تبدیل کردیم، باز هم اسیر قدرت طلبی سیاسی نشدیم. ما همچنان اصرار داشته و داریم که برای دمکراسی فردا از حالا باید ضد قدرت را تشکیل دهیم. یعنی شهروندان می بایست از همین امروز با تشکیل نهادهای مردمی در زندگی جمعی خویش دخالت کنند و به دنبال آن نباشند که دولت برای آنها همه کارها را انجام دهد.

دولت جمهوری اسلامی یک دولت ضد مردمی است و از آن انتظاری نیست، اما حتی دولت دمکراتیک آینده نیز می تواند به طور تام در اختیار مردم نباشد اگر مردم به طور فعال در سیاست دخالت نکنند؛ اگر به دنبال آن نباشند که بالای سر حکومت بر عملکرد آن نظارت نکنند و نهادهایی را که به راستی در خدمت مردم نیستند مورد نقد و انتقاد جدی قرار ندهند. این پایه ی یک دمکراسی واقعی است.

تدارک دمکراسی فردا از امروز:

امروز هم در «جبهه ی جمهوری دوم ایران» ما توصیه می کنیم که جمهوریت فقط شکل یک نظام سیاسی نیست، جوهره ی آن است. یعنی حکومت مردم بر مردم. و این میسر نیست مگر این که حکومت زیر نظر مردم باشد، تحت اختیار مردم باشد، مورد نقد مردم باشد، تحت نظارت منظم و نهادینه ی مردم عمل کند و در یک کلام، مجبور به پس دادن جدی حساب به مردم باشد. چنین امری نیز میسر نیست، مگر آن که مردم، شهروندان جامعه ی ایرانی، خود را برای یک چنین نظامی آماده سازند. برای این منظور نیز یک کلمه ی کلیدی موجود است: مشارکت. بدون مشارکت شهروندان در کار جمعی و برای بهبود شرایط زندگی خود، محال است که بتوان به چیزی به اسم دمکراسی، پیشرفت، آزادی و رفاه دست یافت.

جمهوری دمکراتیک یعنی یک جمهوری مردمی، یک جمهوری زیر نظارت مردم. یک جمهوری برخورداراز ضد قدرت نیرومند و فعال در صحنه ی سیاسی و اجتماعی. اما اگر تصور کنیم که می بایست منتظر شویم تا رژیم دیکتاتوری کنونی برود، دمکراسی در ایران مستقر شود و بعد شهروندان در زندگی جمعی خود دخالت کنند، خطای بزرگی مرتکب شده ایم. گاو را باید جلوی گاو آهن بست. یعنی باید نخست فکر، باور و عمل مشارکت را به طور گسترده میان مردم تامین کرد تا بتوان امیدوار بود که رژیم دیکتاتوری جای خود را به یک جایگزین دمکراتیک بدهد. مشارکت پیش شرط دمکراسی است نه نتیجه ی آن. بدون مشارکت هیچ یک از مراحل استقرار دمکراسی واقعی در ایران حاصل نمی شود: نه رژیم می رود، نه جمهوری دمکراتیک جایگزین آن می شود و نه عنصر ضد قدرت شکل می گیرد.

تجربه ی تاریخی نشان داده است که این دمکراسی نیست که مشارکت می آورد، مشارکت است که دمکراسی را می سازد. اگر این قانومندی بدیهی را به کار ببندیم شاهد خواهیم بود که نه تنها رها شدن از استبداد ممکن است، بلکه می توان یک دمکراسی با اصالت مردمی را در قلب منطقه مستقر کرد و از آن به عنوان الگویی در جهت تغییر سرنوشت خاورمیانه و فراتر از آن بهره برد. امروز این فرصت برای هر ایرانی در داخل و خارج از کشور فراهم است. ما در جبهه ی جمهوری دوم برای همین منظور گردهم آمده ایم و مقدم هر شهروند ایرانی مسئولیت پذیر و علاقمند به دمکراسی را گرامی می داریم.

Print Friendly, PDF & Email

مقالات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *